هدف: عصر حاضر، عصر تغییر و تحول سریع دانش است و سازمانها بهمنظور بقاء، باید پیوسته برای جمعآوری دادههای مناسب از محیط خارجی و داخلی و تبدیل آنها به دانش اقدام کنند. در چنین شرایطی، دانش که یک دارایی و منبع ارزشمند راهبردی به شمار میرود، جایگزین سرمایه و انرژی شده است و به موقعیتی استوار برای ادامه حیات در سازمانهای پویا و نوآور تبدیلشده و رمز موفقیت سازمانها در عرصه رقابت جهانی محسوب میشود. در این میان، یکی از ابزارهایی که میتواند سازمانها را در تأمین این اهداف یاری کند،
مدیریت دانش است. بهبیاندیگر مدیریت دانش بهترین راهحلها را جهت گسترش، پرورش و بهرهبرداری از دانش فردی و تبدیل آن به دانش سازمانی فراهم میکند، همچنین به افراد کمک میکند تا این دانش سازمانی را به اشتراک گذاشته و بهگونهای بکار گیرند که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود. لذا با توجه به اهمیت موضوع در سازمانهای بزرگ وجود سیستم مدیریت دانش امری حیاتی است. از این رو این پژوهش باهدف تعیین
وضعیت پیادهسازی مدیریت دانش در مرکز
اسناد انقلاب اسلامی انجامشده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی با رویکرد توصیفی انجامشده است. جامعه پژوهش را کلیه مدیران و کارشناسان مرکز اسناد انقلاب اسلامی تشکیل دادهاند (80 نفر) که به علت محدودیت جامعه نمونهگیری صورت نگرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تشخیص مدیریت دانش بوکوویتز و ویلیام 1999 (Moghimi,1390) بود که روایی صوری آن با کسب نظر از اساتید مجرب تایید و به منظور پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ (82/0) استفاده شد. دادههای گردآوریشده در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است.
یافته ها: مشخص گردید که از دیدگاه جامعه موردمطالعه وضعیت میانگین ابعاد هفتگانه پیادهسازی مدیریت دانش شامل یافتن دانش در حد زیاد (824/3 از 5)، بهکارگیری دانش در حد زیاد (796/3)، یادگیری دانش در حد زیاد (848/3)، تسهیم دانش در حد زیاد ( 716/3)، ارزیابی دانش در حد زیاد ( 830/3)، ایجاد و نگهداری دانش در حد زیاد (808/3)و مرحله حذف دانش در حد زیاد (829/3)، میباشد. درمجموع نیز میانگین بهدستآمده از مراحل مختلف در پیادهسازی دانش در حد زیاد ( 807/3) ارزیابی شد. همچنین یافتهها نشان داد که بین دیدگاه مدیران و کارشناسان مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره نقش مدیریت دانش بر توسعه خدمات و کارایی و همچنین درباره عناصر پیادهسازی مدیریت دانش تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عوامل یافتن، بهکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/نگهداری و حذف دانش در پیادهسازی مدیریت دانش تأثیرگذار هستند. نتایج نشان داد که وضعیت مدیریت دانش بر اساس این مدل در مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران بالاتر از حد متوسط میباشد و در وضعیت مناسبی میباشد. این امر نشاندهنده توجه مدیران و کارشناسان نسبت به اهمیت و ارزش دانش و اشتراک آن و نشاندهنده توجه به برنامههای مدیریت دانش میباشد. در میان عوامل هفتگانه مورد
بررسی، میانگین عامل یادگیری دانش بیشتر از سایر عوامل بوده است. همچنین، از میان سایر عوامل، عامل تسهیم دانش که مرکز ثقل برنامههای مدیریت دانش است اگرچه در وضعیت نسبتاً مناسبی است لیکن نسبت به سایر عوامل کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. لذا توجه بیشتر مدیران به فرهنگسازی در این زمینه از طریق مشوقهاى مادى(افزایش حقوق،ترفیع شغلى) و غیرمادی(تشویق،احترام) و پشتیبانی مدیریت از اشتراک دانش باعث تقویت این عامل در مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران میشود. به عبارت دیگر، اگر الگوهای فرهنگی موجود مناسب نباشد، علیرغم تلاش و نیت خیر افراد برای تسهیم دانش، دانشی که انتقال مییابد بسیار ناچیز خواهد بود از سویی دیگر یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن بود که با توجه به اهمیت روزافزون دانش در سازمانهایى همچون مراکز اسناد، مدیریت دانش ابزارى بسیار سودمند براى بهرهمندى از مزایاى آن خواهد بود. اگر کارکنان و مدیران به عنوان سرمایه انسانی به این باور برسند که پیاده سازی مدیریت دانش در انجام موثر وظایف به حفظ و نگهداری شغل، توسعه شخصی و پیشرفت شغلی آنها کمک کرده و همچنین استفاده از ابزارهای نوین وفرایندهای دانش به عنوان سرمایه ساختاری، ارتقای سرمایه فکری به یک واقعیت تبدیل خواهد شد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران با استفاده از برنامههاى مدیریت دانش مـىتوانند از دانـش کتابداران و کارشناسان، اطلاعات و دانش موجود در مخازن سازمانى بهترین سود را ببرند، ارائه خدمات خـود را بـهبود داده و نیازهاى اطلاعاتى محققین و کاربران خود را بـهتر برآورده سازند. بی مایند...
ما را در سایت بی مایند دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : مهندس نقوی bmined بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 4 تير 1399 ساعت: 3:05